مشخصات کلی سخنرانی
-
موضوع سخنرانی:
هویت نسل (جلسه اول)
-
سال انتشار:
1401
-
سخنران :
دکتر مباشر
-
مخاطب:
خلاصه سخنرانی
موضوع این جلسه «خانواده ایرانی مهاجر و مسائل و چالشهای فرهنگی نسل اول و دوم این خانواده ها» است. راهی که برای تبیین این مسئله طی می شود مسیر «بینش شناختی» است زیرا ما باید وضعیت جامعهای را که در آن زندگی میکنیم خوب بشناسیم تا بتوانیم مسائل و مشکلات خود را بفهمیم و حل کنیم. زندگی فردی ما در وضعیت اجتماعی ما تنیده شده است که اصلاً از هم غیر قابل تفکیک است. در این راه، چالش «جهانی شدن» یا «گلوبالیزیشن» و پیامدهای اقتصادی و فرهنگی و سیاسی آن بررسی می شود. در ابعاد گلوبالیزیشن بحث های «الگوی مصرف» ، «هویت سیال» هم مطرح می شود و در پایان به پیامدهای مثبت جهانی شدن نیز اشاره می شود.
نکات برجسته سخنرانی
"بینش جامعه شناختی" راهی برای فهم بهتر مسائل اجتماعی دقیقه:52 :2
عصر امروز عصر جهانی شدن است دقیقه: 12:20
پیامدهای جهانی شدن: از بین رفتن زمان و مکان دقیقه: 15:25
پیامدهای جهانی شدن: پیشرفت تکنولوژی دقیقه: 19:38
فرامهاجر به جای مهاجر دقیقه: 20:40
سه بعد جهانی شدن: اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دقیقه: 22:00
رشد جنبشهای فاندامنتالیستی در مقابل گلوبالیزیشن دقیقه:29:43
منابع نامبرده شده در طول سخنرانی
C. Wright Mills ، امیل دورکیم، ،Anthony Giddens ،Benjamin Barber ،Samuel P. Huntington ، Baudrillard ، مایکل فیشر (Debating Muslims)، مارکس، ریتزر، Saskia Sassen, دیدنت
پرسش و پاسخ های مطرح شده در حین سخنرانی :
در مورد سؤال اول شما باید بگویم که اتفاقاً خیلیها معتقدند که خود پدیده گلوبالیزیشن یکی از پیامدهای مدرنیته است. ما نمیتوانیم یک جامعه سنتی داشته باشیم که در آن گلوبالیزیشن رشد بکند. گلوبالیزیشن خودش یکی از پیامدهای مدرنیته است. بعضیها معتقدند که ما از مدرنیته فراتر رفتیم و وارد یک دنیای پست مدرن شدیم. بعضیها نام آن را مدرنیته متأخر میگذارند، اما به هر صورت گلوبالیزیشن چیزی است که بعد از انقلاب صنعتی و رشد تکنولوژی و وسایل ارتباط جمعی بهوجود آمد. بدون این پیشرفتهای تکنولوژیک، گلوبالیزیشن میسّر نبود. روابط بینالملل پیش از دنیای گلوبال وجود داشت، اما به این شدت نبود که اگر یک اتفاق در یک کشوری میافتد به همان اندازه و به همان سرعت در کشورهای دیگر تأثیرگذار باشد. گلوبالیزیشن یعنی سیال شدن همه چیز، یعنی شناور شدن همه چیز، یعنی ذوب شدن همه چیز. یعنی سیال شدن ایده، سیال شدن آدمها، سیال شدن کالا و بقیه چیزها. همه چیز خیلی سریع سیال میشود و شناور میگردد و به همهجای دنیا سرایت پیدا میکند. همه کشورهای دنیا از گلوبالیزیشن تأثیر پذیرفتند. کشورهای جهان سوم نیز تحت تأثیر قرار گرفتند، منتها بهطور نابرابر. الان در جامعهشناسی از عبارت «Digital Divide» استفاده میکنند. بدین منظور که گلوبالیزیشن در واقع بر خلاف آن چیزهایی که طرفداران آن میگویند، نفعش به همه جهانیان نرسیده. نفع آن به کشورهای ثروتمند صنعتی غرب رسیده. اما کشورهای جهان سوم نیز تأثیرات فرهنگی عمیقی از گلوبالیزیشن پذیرفتند. بعضیها معتقدند گلوبالیزیشن در خیلی از جاها با فرهنگ بومی ساکنان ادغام شده و یک فرهنگ گلوکال درست کرده. فرهنگ برساخته از این رهگذر نه گلوبال است، نه لوکال است. نه محلی است و نه جهانی است، بلکه جهان - محلی (جهانیشدن و محلی کردن) است. ممکن است در بعضی از جوامع چنین اتفاقی افتاده باشد. نمونه خیلی ساده آن تغییراتی است بعضی کشورهای عربی در غذاهای غربی بهوجود میآورند. مثلا بیگمگ مکدونالد را تبدیل به پیتابرگر یا چیزی شبیه این کردند. این در واقع لایه سطحی گلوبالیزیشن است. شما درست میگویید. ممکن است بسیاری از جاها تأثیرات کمتری از گلوبالیزیشن دیده باشند، اما کمتر جایی در دنیا وجود دارد که تحت تأثیر بُعدی از ابعاد فرهنگ آمریکا و گلوبالیزیشن قرار نگرفته باشد.
شاید ابعاد مختلف گلوبالیزیشن به یک اندازه در همه فرهنگها نفوذ نکرده باشد، اما صحبت آنهایی که مخالف گلوبالیزیشن هستند این است که به هر جهت، چه از بُعد اقتصادی، چه از بُعد سیاسی، و چه از بُعد فرهنگی، کمتر جامعهای بوده است که تحت تأثیر گلوبالیزسشن قرار نگرفته باشد. اتفاقاً میخواهم بگوییم که بُعد فرهنگی گلوبالیزیشن، پیامد ابعاد سیاسی و اقتصادی گلوبالیزیشن است. یعنی بدون تغییرات اقتصادی و سیاسی در کشورهای جهان سوم، فرهنگ گلوبال در آنها راه پیدا نمیکند. مثلاً اگر رفرمهای اقتصادی در کشورهای جهان سوم رخ ندهد و راه برای ورود شرکتهای اروپایی و آمریکایی باز نشود، تغییرات فرهنگی نیز ایجاد نمیشود. والمارت و مک دونالد و کوکاکولا و استارباکس در همهجای دنیا نفوذ پیدا کردهاند. این نفوذها در وهله اول، پیامد رفرمهای اقتصادی و سیاسی است که در دولتها اتفاق افتاده است. یکی از دلایلی که امروزه بسیاری از متخصصان مهاجرت در مورد علاقه افراطی عدهای از مردم جهان نسبت به آمریکا مطرح میکنند این است که میگویند آنها فرهنگ آمریکا را در سطح خیلی محدودتری در کشور خودشان تجربه کردهاند. با غذاها، فیلمها، موسیقیها، لباسهای آمریکایی، بسکتبال آمریکایی و مانند اینها فرهنگ آمریکا را تجربه کردهاند. در واقع فضای آمریکا برای آنها یک فضای جدیدی نیست. در کشور خودشان فرهنگ آمریکایی را تا حدی چشیدهاند. بنابراین شما درست میگویید. ممکن است که در بعضی جوامع تمام ابعاد گلوبالیزیشن و جهانی شدن به یک اندازه نفوذ نکرده باشد. اما نظریهپردازان معتقدند هیچ جامعهای نیست که اکنون، چه در بُعد فرهنگی، چه در بُعد اقتصادی، و چه در بُعد سیاسی وارد سیستم گلوبالیزیشن نشده باشد. اتفاقاً کشورهایی که در حال مبارزه با گلوبالیزیشن هستند، کشورهایی هستند که تحت فشارهای زیادی به سر میبرند. خیلیها معتقدند که گلوبالیزیشن یک شمشیر دولبه است. برای همه کشورها به همان میزان که پیامدهای مثبت داشته، پیامدهای منفی نیز داشته است. این دوگانگی مثبت و منفی، بهویژه در کشورهایی مثل عربستان و ایران که حکومتهای دمکراتیک ندارند کاملا مشهود است. عربستان و ایران اکنون سعی میکنند اینترنت را کنترل کنند. زیرا معتقدند از طریق اینترنت است که فرهنگ گلوبالیزیشن نفوذ و توسعه پیدا میکند، و تا حدی نیز این اتاق رخ داده است. به عقیده بعضیها بسیاری از کشورها نسبت به این مسئله دچار چالش و تردید شدند؛ برای این که هم میخواهند دسترسی به دنیای گلوبال از طریق اینترنت داشته باشند و هم میخواهند آن را به خاطر مسائل امنیتی و به خاطر باورها و عقاید و نیازهای سیاسی خودشان محدود کنند.
نظریهپردازانی وجود دارند که معتقدند گلوبالیزیشن میتواند پیامدهای مثبتی هم داشته باشد، مانند رشد فرهنگی از طریق دسترسی به فرهنگهای دیگر، ترویج دمکراسی و ایجاد فضای دمکراتیک و گفتگوی عاطفی در خانواده و محله. با شناخت مؤلفههای گلوبالیزیشن و پیامدهای مثبت و منفی آن، میتوان در سطح خانواده و محله، تغییرات مثبتی را بهوجود آورد. به علاوه، از تجربیات و دستاوردهای فرهنگی کشورهای دیگر میتوان الگوبرداری کرد و آنها را بومیسازی کرد. اما در سطح کل، مدیریت گلوبالیزیشن بسیار سخت است و نیاز به گفتگوی عمیق و عاطفی و ایجاد فضاهای دمکراتیک دارد.
نظرات مخاطبین در مورد کتاب هویت نسل (جلسه اول)