مشخصات کلی کتاب
-
عنوان اصلی:
یک داستان محشر
-
سال انتشار:
1397
-
نوبت چاپ:
ششم
-
نویسنده:
فوئب گیلمن
-
تصویرگر:
ششم
-
مترجم:
-
انتشارات:
میچکا (انتشارات مبتکران)
-
گروه سنی:
5-3
خلاصه کتاب
ژوزف یک پتوی ویژه دارد که هدیۀ زمان تولدش از طرف پدربزرگش است. ژوزف دلبستگی خاصی به این پتو دارد به طوری که وقتی که کهنه و پوسیده هم میشود دلش نمیخواهد آن را از دست بدهد، برای همین هر بار از پدربزرگش میخواهد آن را به یک چیز قابل استفادۀ دیگری تبدیل کند و پتو هر بار با خلاقیت پدربزرگ به چیز قابل استفادۀ جدیدی تبدیل میشود: کت، جلیقه، کروات و ... . اما این روند تا کی و کجا میتواند ادامه داشته باشد؟
ارزش های کتاب
قناعت در دنیایی که مسابقه بر سر مصرف بیشتر است، نوعی شنا کردن خلاف جریان آب است. این ارزش اخلاقی فراموش شده، در وضعیتی که سلامت کره زمین به واسطه زیاده خواهی آدمی به خطر افتاده و زیست نسل های بعد و نیز گونه های متعدد گیاهی و حیوانی به چالش ماجه شده است، ارزشی حیاتی است که حیات ما، نسل آینده و کره زمین بدان وابسته است. از سوی دیگر، ارزش اخلاقی قناعت، آدمی را از بند خواستن های متعدد می رهاند و وجود او را آماده نوشیدن پیام های آسمانی کند. آنچنانکه مولانا در وصف رمضان می گوید: «گر تو این انبان ز نان خالی کنی ....پر ز گوهرهای اجلالی کنی چند خوردی چرب و شیرین از طعام.... امتحان کن چند روزی در صیام» (مثنوی معنوی، دفتر سوم و دفتر اول). در قصه داستان محشر، داستان قناعت در بستری خلاقانه و دلنشین بیان می شود و پتویی دوست داشتنی، در هر مرحله و پس از استفاده، بار دیگر با تغییر کاربری، به مورد قابل استفاده دیگری تبدیل می شود. این دریافت از سبک زندگی قانعانه می تواند الگویی رفتاری برای کودکان باشد و ارزش اخلاقی قناعت را در آنها بیدار سازد.
ارزش اخلاقی دیگری که در یک داستان محشر به شکل قابل توجهی دیده می شود، ارزش خانواده، ارتباط با بزرگترهای فامیل است. در جهانی که فردیت های فربه، بی توجه به افراد سالمند، آنها را از میدان زندگی بیرون می افکند و توجهی به آنها ندارد، ارزش احترام به بزرگترها و افراد مجرب، از جمله ارزشهای اخلاقی است که در متون دینی مورد توجه قرار گرفته است. از جمله امام صادق (ع) می فرماید: «لیس منا من لم یوقر کبیرنا و لم یرحم صغیرنا: از ما نیست کسی که بزرگترها را گرامی ندارد و به کوچکترها مهر نورزد» (کافی، جلد 2، ص 165). پسرک قصه ما، رابطه ای توام با احترام و امنیت با پدربزرگش دارد و هر بار برای حل مشکل خود نزد او می رود. پدربزرگ در این قصه، نشانی از نسلی فرهیخته و سالمند است که در مقام پناهی امن برای نوه ظاهر می شود و میتواند ارزشهای اصیلی چون قناعت را به کودک آموزش دهد.
در لابلای این قناعت و استفاده بهینه از امکانات، خلاقیت های پدربزرگ نیز به ظهور می رسد و ملاحظه قصه موش های پایین صفحه، که هر بار با تکه پارچه های خرده ریز باقی مانده از کارهای خیاطی پدربزرگ، برگ و باری به زندگی خود می دهند نیز خالی از لطف نیست. حضور ارزش خلاقیت در این فرایندب اعث می شود، قناعت به معنای عدم استفاده و بد زندگی کردن نباشد و هر بار پتوی قدیمی به چیزی زیبا و کاربردی تبدیل شود. همچنین خیاطخانه پدربزرگ، مکان امنی باشد که در زیر آن، موش ها با بخشش پدربزرگ، هر بار ارتقای زندگی خودشان را شاهد باشند و دنیای ترسیم شود که در آن، انسان در کنار موجودات دیگر، با صلح و همراهی زندگی کند.
راهنمای والدین و مربیان
یک داستان محشر، روایتی جذاب از روابط عمیق خانوادگی بین نسلهای مختلف در زمانهای گذشته است. در این داستان با محوریت رابطۀ ژوزف و پدربزرگش ما با ارزشهایی همچون: خلاقیت، قناعت و استفادۀ بهینه از امکانات موجود و توجه به محیط زیست مواجه هستیم. در راهنمای حاضر، با تمرکز بر این ارزش ها، گفتگوها و روند فعالیتهای همراه با خوانش کتاب، آمده است. لازم به ذکر است بیشتر این گفتگوها باید پس از یک دور خواندن قصه صورت پذیرد و غیر از ارتباط اولیه، بقیه پرسشها به پس از خوانش کتاب منتقل شود. البته در این کتاب علاوه بر داستان اصلی داستانی موازی از زندگی خانوادۀ موشها نیز روایت میشود که لازم است بعد از اتمام خوانش داستان اصلی به ابتدای کتاب برگشت و آن را هم مرور کرد و سپس به گفتگو پرداخت.
مجموعه پرسشها و گفتگوهای این کتاب
منطق پرسش و گفتگو پرسش های اصلیبا توجه به تصویر جلدکتاب: «در این تصویر چه چیزهایی می بینی؟» «فکر میکنی داستان دربارۀ چی هست؟» «به نظرت پیرمرد چیکاره هست؟» «فکر می کنی اونها اهل چه فرهنگ و چه کشوری هستند؟»
«شما تجربۀ زندگی با پدربزرگ و مادربزرگت رو داشتی یا نه؟» اگر داشته باشد میپرسیم: «چطوری بوده؟ چه احساسی داشتی؟ چه خوبیهایی و چه مشکلاتی داشت؟» اگر تجربه نداشته باشد می پرسیم: «دوست داشتی این نوع زندگی رو تجربه کنی؟ به نظرت زندگی چه شکلی میشد؟ چه خوبی ها و چه سختی هایی میتونست داشته باشه؟» «تو تا حالا هدیهای از پدربزرگ و مادربزرگت گرفتهای که برایت خیلی ارزشمند بوده باشه؟ یا یه یادگاری؟ آن را چیکار کردی؟ اگر روزی قابل استفاده نباشه چیکارش می کنی؟»
«اگر تو جای ژوزف بودی وقتی پتو کهنه و قابل استفاده نبود چیکار میکردی؟ حاضر بودی دور بندازیش؟ چرا؟» «به نظرت ژورف چرا دوست نداشت پتو رو دور بندازه و تاجایی که می شد میخواست ازش استفاده کنه؟» «تو وقتی وسایلت کهنه یا غیرقابل استفاده می شن چیکارشون می کنی؟ تا حالا پیش اومده چیزی رو به جای دور انداختن ازش یه استفادۀ جدید کنی؟ چیکار کردی؟» «تو وقتی به وسیله ای نیاز داشته باشی ولی نداشته باشیش چیکار می کنی؟ تا حالا پیش آمده به وسیلهای نیاز داشته باشی و اون وسیله رو نداشته باشی ولی با استفاده از وسایلی که در دسترست هست کارت رو راه بندازی یا چیزی مشابه وسیلۀ مورد نظرت رو بسازی؟»،
«به نظرت استفادۀ مجدد از وسایلی که به نظر غیرقابل استفاده می آیند چه فایدهای داره؟ این فایده فقط برای انسانهاست یا برای طبیعت و موجودات دیگر هم بهره داره» «آیا وسایلی که دیگه مورد نیاز و استفادۀ ما نیستن می تونن برای دیگران قابل استفاده باشند؟ تا حالا برایت پیش آمده که وسیله ای که نیاز نداری رو به کسی بدی؟ یا شده وسیله ای رو نیاز داشته باشی ولی به جای خریدن از کسی که اون وسیله رو داره و نیاز نداره بگیری؟ به نظرت این کار چه فایدهای داره؟»
کاردستی های مرتبط
برای ارتباط گیری بیشتر کودک با داستان و تعمیم آن به زندگی شخصی خودش میتوانیم فعالیتهایی شبیه فعالیت های زیر تعریف کنیم:
1- با مواد دورریختنی یک وسیلۀ جدید بسازد (کار دستی و هنری).
مثلا ساخت جامدادی یا چیزهایی شبیه آن با استفاده از شلوار لی کهنه شده
1- یک وسیلۀ غیرقابل استفاده را به یک وسیلۀ قابل استفاده و کاربردی تبدیل کند.
2- وسایلی که مورد نیازش نیست رو به نیازمندان هدیه دهد. همچنین می تواند با گروه دوستانش هر ماه از اهل محله یا فامیل و... وسایلی که مورد استفاده شان نیست را جمع آوری کنند و به نیازمندان بدهند.
3- با دوستانش قرار یک دورهمی را بگذارد تا هر کس وسایل غیرکاربردیش را بیاورد تا با کسانی که به آن وسیله نیاز دارند مبادله کند.
نظرات مخاطبین در مورد کتاب یک داستان محشر
0 نظر